Tuesday, November 10, 2009

در تمام کشورهای اروپایی نروژ در رده‌ اول مصرف کنندگان مواد مخدرقرار گرفت

در تمام کشورهای اروپایی نروژ در رده‌ اول مصرف کنندگان مواد مخدرقرار گرفت وقتی که‌ حرف از مصرف مواد مخدر می کنیم خیلی وقتها فکر انسان فوری به‌ یک کشور عقب افتاده‌ مشغول می شود، ولی این بار خوب دانستم که‌ در مورد یک خبر مهم که‌ از رسانه‌ دولتی این کشور یعنی کشور نروژ پخش شد حرفی گفته باشم خبری که‌ نروژ رو در رده‌ اول مصرف کنندگان مواد مخدر خواند که‌ جای تاسف است که‌ در یک کشور اروپایی اینقدر رواج مواد مخدر زیاد شده‌ که‌ کشور نروژ به‌ رده‌ یکم اون رسیده‌ است مطمئن هستم که‌ هر چی در این مورد گفته باشم باز هم کم گفته ام ولی من بدنبال چیزی هه‌تم که‌ مدتهاست مغز من رو به‌ خودش مشغول کرده‌ است و هر کسی یک بار از هر شهر و کشوری تنها یک بار راهش به‌ اسلو پایتخت این کشور رسیده‌ باشد و از طرف سنتروم شهر و نزدیک ایستگا قطار این شهر و پهلوی اسلو سیتی بازار بزرگ پر رونق اسلو رد شده‌ باشه‌ می بینه‌ که‌ مرد و زنهای زیادی کنار یک جاده‌ و در حال خمار و بیهوشی افتاده‌ اند که تعداد اونها از صدها نفر بیشتر و هر روز هم به انها افزوده‌ می شود ، جای تعجب این است که‌ پلیس هم بعضی مواقع دور اونها هستند و هیچ عکس و عملی نشون نمی دند در برابر این همه معتاد افتاده‌ تو جاده‌ بزرگ شهر اسلو پایتخت کشور نروژ برای جواب به‌ بعضی از سوالهای خودم خوب دانستم که‌ با چند تن از اون معتادهای کنار جاده‌ سخنی گویم شاید بتونم و بدونم مشکل این همه معتاد شدن این همه مردم چیست اول به‌ پیش یک مرد جوان روفتم که‌ اسمش ارفوف بود از او سوال کردم که‌ چگونه‌ دچار این درد خانمان سوز شده‌ در جواب گفت من در دبیرستان بودم که‌ بیشتر جوانهای دختر و پسر اونجا دچار کشیدن سیگار شده اند روزی از یکی از دوستهام درخواست یک سیگار کردم او هم سیگاری به دستم داد و من هم وقتی که‌ کشیدم دیدم این با اونهای دیگه فرق می کنه اول خواستم نکشم ولی حس کردم که مغزم داره کمی اروم می شه‌ و دیگه از اون روز من شدم به یکی از مصرف کنندگان مواد مخدر و خانواده‌ام من و بیرون کردند و هر چیزی که در زندگیم داشتم از دست دادم حتی درسهام هم و می بینی حالا کنار جاده افتاده ام اگه نون اون رهگذران نباشه که از اینجا رد می شوند من و خیلی ها اینجا از گرسنگی می میریم با تاسف نگاهی به‌ اونور کردم یکی از زنها رو دیدم که‌ مشتاق حرفهای ما شده‌ بود از او خواهش کردم که‌ داستان معتاد شدن خودش رو بازگو کند گفت اسم من کاترین است من با یک مرد زندگی می کردم البته‌ ازدواج نه‌ تنها سامبور بودیم به‌ معنی با هم بودن بدون ازدواج، بچه‌دار شدیم و بعد بر اثر مشکلات و اختلافاتی که‌ با هم داشتیم از هم جدا شدیم او می خواست بچه‌ رو برای خودش ببرد ولی قانون نروژ بچه‌ رو به‌ من داد و در شرایطی که‌ پدر او هم هر دو هفته یک بار او رو پیش خودش ببرد ولی اون مرد قبول نکرد و رفت و من و بچه‌ رو برای همیشه‌ ترک کرد من ماندم و بچه‌ام با کوله‌ باری پر از غم همیشه‌ غصه می خوردم تا اینکه دچار سر درد شدید شده‌ بودم، هر بار به‌ دکترم مراجعه‌ می کردم می گفت که‌ دچار نگرانی عصاب شده‌ ای و مقداری درمان برایم تجویز می کرد که‌ اغلب انها درمانهای خواب اور و مخلوط مورفین بودند با اونها گیج می شدم و اولهاش بیشتر خوابم می برد همینکه‌ معتاد قرصها شدم دیگه اونها جواب نمی داد و بیشتر وقت بیدار می ماندم به‌ دکتر عصاب مراجعه‌ کردم اونهم درخواست کم کم ترک دارو و تقویت روحیه‌ کرد تا اینکه‌ یک زندگی نو بسازم ولی حیف یکی از روزهای تابستانی بود که‌ بایک زن دیگه از دوستهام کنار دریا رفته بودیم و از نگرانی خودم براش می گفتم او هم مواد مخدر رو به من پیشنهاد کرد تا اینکه از این فکر کردن خلاص شوم ولی نمی دونستم دچار چاهی سیاه می شوم که هرگز تموم شدنی در کار نیست . اولهاش مانند یک شوخی گرفتم ولی بعدها او برام اورد تا اینکه معتادم کرد من یک سگ و یک دختر داشتم اینقدر وزعم وخیم شد که‌ دولت نروژ هم سک و هم دخترم رو از من گرفتم و بردند برای خودشان می گفتند تو نمی تونی دیگه به انها رسیدگی کنی و همه زندگیم رو از دست دادم می بینی افتاده ام کنار جاده و به روزی دچار شده ام که دیگه باید تنها منتظر مرگ باشیم اره این زندگی تنها دو نفر از صدها نفر افتاده است که‌ دچار این مواد مرگ بار شده اند و هر روز به‌ تعداد اونها افزوده‌ خواهد شده‌ وایی که‌ چقدر سخت است در کشوری که‌ باید زندگی اموخت ، صدها نفر زندگی رو از دست می دهند این بالا رفتن امار در این کشور یک زنگ خطر است برای ما پنهاهندگانی که‌ اینجا زندگی می کنیم هر چند در میان اون همه جمعیت دچار شده‌ هم پناهندگانی می بینی که‌ متاسفانه‌ دچار این درد بی درمان شده‌اند ولی توصیه‌ بر این است که‌ باید ما سعی کنیم مردم خودمون رو از این مواد نفرت اور مخدر و خطرناک که‌ باعث بر بادی همه‌ زندگی انسان است دوری کنیم و هوشیاری رو در مغز بچه‌ها و جوانهامون بیشتر کنیم تا در این کشور غربت دچار چنین درد بی درمان مرگ بار نشویم سمکو بیکه‌ س www.ranginkman.blogspot.com smko30@yahoo.com

Tuesday, November 03, 2009

بی تو تنهام

بی تو تنهام
هرشب با غمهای تنهایی
هر شب بیاد روز و شبهای با هم بودن
هر شب سرود غم سرودن
باز من و تنهایی و من
ای انکه همه فکر من رو به خودت مشغول کرده ای
ای انکه همیشه‌ عاشق و برای عشق زنده‌ای
بیا همراهیم کن
بیا تا قلب من تنها نماند
بیا با حرفهای زیبایت ملامت قلبم باش
بیا همراز و هم دل پر از محبتم باش
ای امید همه زندگانیم
بیا ارامشم باش
تا در اغوش گرم تو
لبهای سردم رو روی لبهای داغ تو بذارم
تو می دانی که من
خیلی با بودن تو در کنارم
نیاز روحی دارم
پس امیدم پرنده زیبای همه زیبایی ها
پر بزن و بیا
تا نباشم دیگه تنها