زیر چتر اسمون
کنار دریا به یاد تو نشسته ام
به یاد تو زیر سقف اسمون به دریا می نگرم
چه زیباست
و چه رویایی
از دور کشتی های در قلب دریا
ارامی دریا رو با موجهای بی کران به لرزه در اورده اند
و موج دریا لب خشک و دریا رو هر گاه خیس می کند
من هم لبهام خشکیده است
به لبهای تو نیاز دارم
تا خشکی لبهایم رو با اب شیرین مینوی لبهایت خیس کنید
چه زیبا ست
و چه دلگیر است
اما باز تنهایی و موج دریا همه وجودم رو فرا گرفته است
می خواهم چشمهایم را ببندم و باز کنم
در یک لحظه تو رو در کنار خودم و بیابم
تا قلب پریشان و تنهایم رو با
جسمی سر شار از عشق و علا قه و دوستی در اغوش تو ببینم
که خستگی تنهایی و غربت رو
روی قلب و سینه تو به فراموسی بسپارم
می دانم به وجود و قلب تو نیاز دارم
بیشتر از هر چیز
امروز حس می کنم از دیروز تنها ترم
و امروز از دیروز تو رو بیشتر دوست دارم و فردا از امروز بیشتر
به امید فرا رسیدن بهاری قشنگ در بهار زندگی و دوستی ما