Sunday, January 18, 2009

شب انتظارم بیایی

شب انتظارم بیایی
امشب می خواهم
چشمهایم رو برای یک لحظه هم نبندم تا تو بیایی می خواهم امشب با احساسات عاشقانه تو رو
در اغوش گرمم بگیرم نازنینم می خواهم لبخند اون خنده های لبهای شیرینت
رو با چشمهای باز ببینم که
عاشقانه برای عشق با من بودن همیشه بر لبانت نقش بسته است تو همان شکوه مهمان قلب تنهای منی
که با تمام وجودم در انتظار اومدن تو هستم شیرینی همه شیرینی های زندگیم
پس امشب تو هم بیا و این ارامش
روحی و قلبی من رو تو قلب خودت حس کن تو در خانه قلب من همیشه و همه جا و در تفکر ذهنی من هستی
برای یک لحظه هم دور نخواهی شد
پس امید همه زندگانیم امشب بیا که در انتظار اومدن تو
شب تنهایم رو سپری می کنم تو ارامش روح و قلب منی

Thursday, January 01, 2009

امشب من

امشب من
پر از یادگارهای قشنگ زیبایی است
که همیشه به تو می اندیشم تو می دانی
که طلوع خورشید منی و ماه تابان همیشگی قلب من
تو میدانی که ستاره درخشان پر امید منی
امشب شب سال نو است و من باز
با پاهای پیاده کوچه های این شهر
پر از غربت زده غم گرفته رو می پیمایم
ولی قلبم با توست و به یاد تو این سکوت تنهایی رو سپری می کنم
من بجز نام تو هیچ نامی تو قلبم جایی نگرفته است و نخواهد گرفت
تو لحظه های ارام زندگی منی و من با بودن تو در کنار قلب خودم
سر شار از محبت دوستی و عشقم ، تو با وجود تو احساس ارامش می کنم
تو وجودم پس این رو بدون با اینکه یک قلب پر از سکوتم
ولی همیشه با تو و با روح رو زندگی می کنم و دوستت دارم
که دوستم داری و خودم رو کنار تو و تو قلب
تو همیشه احساس می کنم و به تو نیاز دارم ای نازنینم